رباعی سیستانی (سروده ای از جواد شهنازی)

از کُوش کُوش باد سائِه دِوال لَرزونه
دَر بگْره دیار، مدام مْکَشه زْرونه
سِی کو تو چِه روزگارِ شوبازِه شْته
باد موکه نو ور باغ آئیکه مْخونه
ترجمه:
از زوزه های وحشت زای باد سایه ی دیوار می لرزد
آتش گرفت آبادی [و] مدام شعله می کشد
ببین تو [که] چه روزگار مضحکی شده است
باد مادر [شده] و برای باغ لالایی می خواند.
+ نوشته شده در ۱۳۹۴/۰۱/۱۴ ساعت توسط زارایا
|
توضیح لوگو: نقشمایهٔ یکی از ظروف سفالین مکشوفه در شهر سوخته سیستان (هزارهٔ سوم پیش از میلاد).