از کُوش کُوش باد سائِه دِوال لَرزونه
دَر بگْره دیار، مدام مْکَشه زْرونه
سِی کو تو چِه روزگارِ شوبازِه شْته
باد موکه نو ور باغ آئیکه مْخونه

 

ترجمه:
از زوزه های وحشت زای باد سایه ی دیوار می لرزد
آتش گرفت آبادی [و] مدام شعله می کشد
ببین تو [که] چه روزگار مضحکی شده است
باد مادر [شده] و برای باغ لالایی می خواند.