
گروه آیکه (در شبکه اجتماعی تلگرام) در آخرین دور از مباحث فرهنگی خویش به بحث پیرامون موسیقی سیستان پرداخته است؛ آنچه در پیش رو دارید گزیده نظرات اعضای گروه می باشد که به مسائل جالب توجه، خواندنی و تأمل برانگیز فراوانی در حوزه کاستی ها، ریشه یابی تاریخی، تحلیل علمی، ایده پردازی های نوین و همچنین جریان معاصر موسیقی سیستان می پردازد.
*****
- درود بردوستان..بسیاری از دوستانی که دستی در موسیقی دارند خواهان آغاز شدن گفت و گوهایی در باره موسیقی ی ست که امروزه در سیستان رایج است..اگر دوستان هم همداستان هستند از امشب بحث را در باره موسیقی سیستان پی بگیریم.. پذیرای هنرمندان و کارشناسان موسیقی در این گفت و گو هستیم...
- سلام به همه بزرگواران، من تنها دوست دار موسیقی هستم و گاه گاهی به دلیل کارهای مستند و تلویزیونی به سراغ پخش موسیقی سیستان رفتم و البته بارها هم حذف شده هایی داشتم و البته تجربه ی پخش 9 کار از آثار زیبای مرحوم شهری رو در موسسه ی انتظار دارم، اما چیزی که در موسیقیهای حال حاضر سیستان کمتر میبینم شعر خوب و موسیقی مبتنی بر حال سیستان والبته علمی و با تنظیم مناسب است، البته که صدا هم خود اهمیت دارد .
این می شود که همچنان کارهای سالها پیش شریف و شهری و صدای بکر حبیب همچنان جذاب و شنیدنی میماند...
شناخت و تلاش نیازمندیم...درود
- ترانه های بکر پیام (سیستانی) را بشنوید...نیاز به آهنگ بکر دارد که بوی فرهنگ سیستان را بدهد..آهنگهایی که من تا کنون شنیدم کپی آهنگهای روز متداول است.
- ... ایشان گمان دارند که دستکم بسیاری از آهنگ هایی که ما تولید کرده ایم گرته برداری از موسیقی روز ایرانی هستند..اگر شما هم در این باره نظری دارید یادداشت بفرمایید..یا این که اگر گمان دیگری دارید با ذکر نمونه در گفت و گو شرگت کنید...
- دوستان موسیقی دانی که در دوره دانشگاه با من در ارتباط بودن و می گفتند اسپانسر نداریم امیدوارم اکنون از نبود آن بعد از دست رد زدن به اسپانسری که برای شان پیدا کردم دم نزنند.
- کاش این دوستان بخشی از تولیدات خود را در همین فضای مجازی نشر می کردند تا دیگران هم می شنیدند و امشب در باره اش گفت و گو می کردند یا نه اگر این دوستان در فضای مجازی هستند از ایشان خواهش کنیم تا در باره کارشان حرف بزنند و کارشان را معرفی کنند...اگر می شناسید دستکم شما ایشان را به گفت و گو دعوت کنید..
- در زمینه موسیقی هم عجالتا این بحث رو مطرح کنم که ظرفیت های آوایی سیستانی در نوع موسیقی هایی که تا حالا تولید شده چندان مورد توجه نبوده مثلا شباهت های آوایی سیستانی و زبانهای خانواده رمنس (بخصوص اسپانیایی و ایتالیایی) میتونه ظرفیت موسیقایی جدیدی رو برای زبان سیستانی مطرح کنه
مثلا سبک اپرا (اگرچه مخاطب چندانی نخواهد داشت اما نتیجه جالب و جاندار خواهد بود)
- یکی از فانتزی های موسیقایی ام این بوده که آهنگی به زبان سیستانی درست مشابه آهنگ O Fortuna (به زبان لاتین) ساخته بشه (http://www.aparat.com/v/cBkFP/Carl_Orff._Carmina_Burana._O_Fortuna)
- برای آن که بحث کمی روشن تر شود سرراست این پرسش هایی را مطرح می کنم تا پاسخ دادن آسان تر شود.. ویژگی های موسیقی ای که ما آن را سیستانی می نامیم چیست ؟ آیا در موسیقی سیستان خلاقیتی اتفاق اتفاق افتاده است ؟ اگر افتاده است کجاست و اگر نیفتاده است برای چه نیفتاده ؟..چرا ما نسبت به اقوام دیگر در این زمینه عقب تر هستیم؟..هر کدام از دوستان می تواند افزون بر اینها در باره رشد و روند موسیقی در سیستان دیدگاهایشان را بنویسد..من هم به جمع شما اضافه خواهم شد.. چون مثل هر شهروند دیگری که دغدغه ی موسیقی دارد به این موضوع اندیشیده ام و سال ها نیز با بسیاری از دوستان از نزدیک آشنا بوده ام و با برخی نیز در این زمینه گفت و گو کرده ام و نامه هایی برای همدیگر فرستاده ایم که پسین تر اینها را نشر می کنم... فعلا دوست دارم که سخنان دوستان دیگر را بشنوم...
- آثار من تا کنون بیشتر برای صدا و سیما بوده و دارای چندین ساختار میباشد. چرا که در زمینه های موسیقی حماسی، موسیقی پاپ، موسیقی فورکلوریک، بوده .
- .... بنظرم موضوعات مهمتری رو باید بررسی کنیم. مثلا چرا آثار تولیدی موسیقی سیستانی اینقدر کمه؟ چرا خیلی از هنرمندان ما به انزوا کشیده شدن؟ چرا آثار مدرنی خلق نمیشه؟ چرا بزرگان موسیقی ما ازشون نام و نشانی برده نمیشه؟ و خیلی مسایل دیگه...
- در شرایطی که موسیقی سیستان موازی با موسیقی سایر اقوام ایران پیشرفت نداشته و حرفای زیادی هم برای گفتن نداره، مسلمه که سلیقه تشنه مخاطبین موسیقی سیستانی به هر هنرمندی که بعضا کار جدی انجام می ده با افراط استقبال خواهد کرد
- ابتدا باید اول عوامل تشکیل دهنده آثار موسیقی را دانست . 1.ترانه یا شعر . 2.ملودی که آهنگساز میسازد . 3.تنظیم کننده . 4. استودیویی برای ضبط اثر 5.خواننده ای که اثر را بتواند پاس کند 6.میکس ومسنرینگ اثر .7. شرکت یا کمپانی که بتواند ان اثر را پخش کند
- بزرگترین مشکل از دید تجربه شخصی و نگاه کلی به روند رشد در موسیقی سایر استانهای مدعی واقعی در این هنر در پیوند موسیقی منطقه ای سیستان با موسیقی مدرن نا آشنایی با خیلی از فاکتورهای علمی و تجربی هست
- بزرگترین آسیبی که به موسیقی سیستان وارد شده اول نداشتن یک ارشیو کلی از ابتدا تا به اکنون بوده . ما از پیشینه مان اثری در دست نداریم . آیا اثار زنده یاد شریف و زنده یاد شهری فقط پبشینه موسیقی ما هست .
- نبود یک استدیو برای ضبط اثر یک هنرمند امری واجب بوده و این برای هیچ هنرمندی در استان برای ضبط وارایه هنر خویش مهیا نیست . میبایست مسافتها و هزینه های زیادی را طی کند تا انهم اگر گرفتار ان دسته از ادمهای دغل باز نیفتد . اثر خود را ضبط نموده و بعد از ان هم هیچ عایدی برای او ندارد. ایا نشر یک اثر در دنیای امروز مانند یک پفک خریدن است . انهایی که سنگ هنر را به سینه میزنند و فقط گوش میکنند ایا تا به حال برای این هنر قدمی هم برداشته اند . یا فقط به یک تشویق اکتفا کردند . سیستان موسیقی غنی داشته که قدر ان را ندانسته ایم من از دوستان اهل موسیقی خواهش میکنم واقعیتها را بنویسند تا همگان بدانند این به هویتشان مربوط است و جدا از فرهنگشان نیست. برای نشر اثار هنرمندان میبایست اسپانسر یا سرمایه گذار داشته باشند . ایا در سیستان سرمایه گذاری هست که برای نشر اثار سرمایه گذاری کند ؟
- مساله دیگه ای که به موسیقی منطقه ای آسیب رسانی میکنه نداشتن متخصص در زمینه علم انتوموزیکولوژی و موزیکولوژی هست
مورد دیگه ای که بارها در جمع دوستان موزیسینم مطرح کردم که هربار دوگانگی رفتار دیده شده این هست که کلا موسیقی استانمون کاملا نیاز به شخم اساسی داره اول آموزش پایه علمی موسیقی و دوم زیر و رو کردن بافتهای تنظیم با رعایت فرم,هامونیزه کردن بخش زیرین ملودیها,دیویزه کردن و آرانژ کردن یک کر علمی دقیق,ارکستراسیون کاملا علمی
که برای اجرا نمودن تک تک این بخشها به یک اسپانسر و همدلی همگانی نیازمند هست
- ... تخصص سازم پیانو و درام ست هست, سابقه تنظیم و رهبری ارکستر
لیسانس موسیقی و در حال حاضر دانشجوی کارشناسی ارشد موسیقی دانشگاه هنر تهران هستم
- به نظرم همه همکاران عزیزم با دنیایی تجربه و کار باید به دید شورایی نگاه کنیم در نشستهای مختلف تخصصها رو کنار هم گذاشت و دست به کار شد با همدلی و سعه صدر
- نظر شخصیم بر این گونه هست
اول یک شورای علمی اعم از آهنگساز تنظیم کننده شاعر و محقق تشکیل بدیم... آثار جمع آوری بررسی و همه در شورا مطرح بشه و پله پله بریم حرکت رو به جلو رو
- سلام به اساتید و بزرگواران.
من به عنوان عضو آخر صف و خوشه چین شما عزیزان ، اگر اجازه بفرمایین با شما در این بحث شریک باشم .
به عقیده من جزئی ترین و پیش پا افتاده ترین مانع در رشد موسیقی سیستانی تعریف اونه. هر کدام از اساتید ما از موسیقی سیستانی تعریفی دارند. شخصاً خوشه چینی همه بزرگواران و هنرمندان رو کردم و پای صحبتهاشون نشستم و اما یک نفر بود که بسیار زیبا موسیقی سیستان رو تعریف علمی کرد!
الانن بیشتر تعریف ما از موسیقی سیستان به آواها و ترانه های قدیمی می رسه. اگر تحقیق جامعی درباره تاریخچه این ترانه ها بشه مسلماً تعریف ما از موسیقی سیستان رو جامع تر میکنه. همونطور که بزرگواران اشراف دارید موسیقی بلوچی مقامیه و ربع پرده در اون نیست اما در موسیقی سیستان ما دو نیم پرده دیاتونیک و دو ربع پرده هم داریم!
- به عقیده من مانند همه جا موسیقی سیستان رو به دو بخش کنیم علمی تره !
یکی ارکسترال . که همگام با عم روز و اصول علمی و آکادمیکی موسیقی کلاسیک به تنظیم و کار بر روی موسیقی سیستان بپردازه ، که اینجا اصالت حفظ میشه و سنت ها حذف .
دومی همان حال محلی و سنتی . که همراه با اصالتها و سنتهاست.
- من هم با شما هم داستانم ویک نقطه نظر دیگر را اضافه میکنم .موسیقی حماسی سیستان
- بله دقیقا چون بیشتر ترانه های سیستانی در قالب سه گاه و چهارگاهه ، که حماسی های موسیقی ایران بحساب میاد. با توجه به اینکه سیستان خودش زادگاه حماسه های ایرانه
- 1) آواز سیتک :
سیتک به دوبیتی هایی گفته می شود که در مضامین مختلف سروده و خوانده می شود.
زنان و دختران سیستانی در شبهای رمضان گردهم جمع می شوند و به خواندن ترانه های سیستانی که به آن سیتک گفته می شود؛ می پردازند.
2) آوازهای مراسم سوگواری:
مراسم سوگواری سیستان نیز آوازهای مخصوص به خود را دارد.به سوگواری کردن ارده کردن یا ارده کشیدن می گویند که همان رباعی خوانی ( روايي يا رباعي كردَ) است و معمولا توسط زنان خوانده می شود.
3) آوازهای کار:
در سیستان هنگام درو و برداشت محصول آوازهای مخصوص خوانده می شود.مانند آوازهای وزن گندم و آواز مشک زنی.
4) آیکه :
آوازهای لالایی سیستانی
5) آوازهای دسته جمعی کودکان :
مانند کریچو کریچو پندونه
6) رمضونیکه :
آوازهای مخصوص ماه رمضان
7) آوازهای شبیه خوانی و تعزیه خوانی
8) لوبتک :
نمایش ریتمیک بدون کلام باهمراهی دایره و حرکات موزون.اين نمايش در سيستان به فراموشي سپرده شده است.
9) الوکه :
آوازهای مولودی خوانی.الوکه، اشعاری است که در عروسی ها و جشن ها خوانده می شود . مضامین اشعار بيشتر مذهبی و عاشقانه است. این اشعار با همراهی دف و دایره و گاها به همراه دهل و ساز اجرا می شود.
- یکی از مهمترین عواملی که موسیقی ما در کشور مطرح نشده نداشتن harmony هست .موسیقی ما فقط melodiv بوده و همه نوازنده ها همان melody را با هم مینوازند .اگر دقت شود موسیقی لری هم دارای harmony بوده وتا کنون این گونه اثتری تولید نشده که بتوان به عنوان موسیقی سبستانی مطرح گردد. اوازهای سیستانی (پیش درامدها و اوازها) از زمانهای باستان تا به امروز همیشه به صورت یک صدایی و بدون همراهی accompaniment اجرا شده اند.یک اواز در هر دستگاهی که باشد چندین بار و بدون همراهی سازی پشت سر هم تکرار میشود و سپس با یک تصنیف و یا یک رنگ که بوسیله تمبک ویا دایره همراهی میشود به پایان میرسد .
- تا هم اکنون برای هارمونیزه کردن یک ملودی اقدامی صورت نگرفته . البته من حق میدهم این حرکت نوین سواد و تجربه را میطلبد که متاسفانه به این مهم پرداخته نشده .
- معایب موسیقی ما . عدم استفاده از ظرفیت کامل ابزاری موسیقی عدم شناخت سبکها و ودسته بندی انها . زنده یاد شهری در ان زمان توانست با استفاده از موسیقی سنتی ایرانی و نغمه های فورکلوریک محلی سیستانی اثاری به یادگار بگذارد . و تاکنون مدت سه دهه هست که هنوز شاهد تولید موسیقی سیستانی بمعنای واقعی نیستیم در واقع میشه گفت نیاز یک اثر خوب وماندگار ترانه هست .بعد یک ملودی خوب و بعد یک صدای خوب . که تشکیل دهنده یک مثلث میباشد. هر ضلع این مثلث اگر ضعیف باشد اثر ماندگاری خود را از دست خواهد داد.
- ازاین سه مورد که ذکرکردین به نظر شما کدام مورد در وضعیت حال حاضر موسیقی سیستان که همه از ان گله مندهستند تاثیر منفی بیشتر گذاشته است؟
- در قدم اول ترانه ..... ما نیاز مبرم به ترانه داریم ....نه شعر ...دنیای ترانه با دنیای شعر فرق میکند
- در همین جا تقاضایی دارم . لطفا و خواهشا . هر بزرگواری که دست به قلم دارد و ترانه سراست . برای حفظ فرهنگ موسیقی سیستان .....من حاضرم ان ترانه را ساخته و با توجه به صدای جوانان وتست از انان برای سیستانمان بسازم و تنظیم کنم .
- استاد غلامعلی بندانی روی اشعار و ترانه های استاد رئیس الذاکرین ترانه های سیستانی زیبایی ساختن. اما متاسفانه در استان ما نشر آثار کمی مشکله
- بله درست فرمودید . متاسفانه ما در قسمت نشر وپخش اثار مشکلاتی داریم که میبایست در اولویت اول باشند و هر چه زودتر مسیر هموار گردد.
- علم ریاضی شاخه ای از علم موسیقی است . ولی اموزش موسیقی مانند اموزش ریاضی یا هیچ علم دیگری نیست . اموزش موسیقی در نهایت . تنها با خود موسیقی امکان پذیر است . و بایستی مباحث نظری و عملی ان را شناخت
- یکی دیگر از مسایل ضعف موسیقی در استان عدم برگزاری اثار هنرمندان و اجرای کنسرت است . وقتی در دیاری یک هنرمند اثر ساخته شده خود را نتواند در معرض عموم اجرا کند چه انگیزه ای میتواند او را برای ساخت اثر بعدی مهیا کند . برای اجرای یک کنسرت هفت خوان را باید طی کرد .جدا از بخش مهم دیگری بنام اسپانسر یا سرمایه گذار در این امر . هنوز هنرمندان سبستان به معنای واقعی خود را بر روی یک محل اجرای واقعی ندیده اند.در کنار هم دوستانه ساز نزده اند . همدیگر را به لحاظ توان موسیقییایی قبول ندارند. اگر به استانهای دیگر نظاره گر باشیم میبینیم که هنر و هنر موسیقی را بسیار ارج نهاده و برای هنرمندان خود ارزش خاصی قایل هستند . بخش بعدی ترکیب و تنوع در موسیقی است. ما موسیقی سیستان را بیشتر در ربع پرده ها شنیدیم .نه در گامهای major و minor واگر گاهی اثری بدون مایه سری و کرن میشنویم فکر میکنیم این اثر ارتباطی با موسیقی سیستان ندارد . در صورتی که من یک ملودی مشهور زنده یاد شریف را گوش کردم که این اثر معروف در گام CMajorساخته شده بود . ای خدا عاشقو مه عاشقه صحرا جالب بود برام . ان موقع فهمیدم خواننده با زیرکی ملودی را پاس کرده و توانسته از گویش سیستانی و تنالیته صدایی خویش کمال بهره را ببرد. در صورتی که الآنه اگر در همان گام صدایی من یا شخص دیگری بخواند کاملا مشخص است که با گویش و لهجه و خوانندگی سبستانی فاصله دارد . نتیجتا خواننده های جوان ما میبایست این نکته ریز و مهم را کاملا رعایت کنند همچنین در مبحث سازبندی برای یک قطعه سیستانی ... هنوز ما نتوانستیم موسیقی خودمان را مانند دیگر مناطق با یک ارکستر اجرا کنیم .زیرا تعدادی از نوازندگان ما تئوری موسیقی را نمیدانند و نمیتوانند خود را با یک ارکستر هماهنگ کنند . در هر بار اجرا یک چیزی مینوازند . ومتاسفانه از نواختن ساز در یک ارکستر نا آگاهند . بطور مثال اگر برای یک ارکستر part موسیقی فور کلوریک سیستانی نوشته شود و سولیست این ارکستر را یک ساز محلی سیستانی در نظر بگیریم . این اتفاق موسیقیایی نادر بسیار ارزش مند و میتواند فرهنگ موسیقی ما را به یک باره تکان دهد . بطور مثال موسیقی روزی روزگاری .
- متاسفانه استاد بندانی رو واقعا عذاب دادن. روحیه این هنرمند بسیار لطیف و ظریفه.
طبق قراری که با ایشون گذاشتم، استاد قبول کردن که در حد 1-2 دقیقه از هر اثرشون رو تنها برای آشنایی مردم و جامعه با موسیقی سیستان در فضای مجازی منتشر کنم. در فیس بوک هم صفحه ای براشون ایجاد کردم ولی شرمنده استادم که نمیتونم رسیدگی کنم.
- من اطلاعات موسیقایی ام در حد دوستان موزیسین نیست
با این حال یک انتقادی که به جریان موسیقی سیستانی دارم اینه که غالب آثار حال و هوای آهنگ های سنتی ایرانی و آهنگ های قدیمی شماعی زاده و ... رو به ذهن متبادر می کنه! اما آیا واقعا نسل جوان دنبال این جور آهنگ هاس ? الان حتی شبکه های ماهواره ای رو هم بزنید جریانی در موسیقی زبانهای بومی راه افتاده که سبک های تکنو الکترونیک هیپ هاپ رو اجرا می کنن
من بجز یکی دو کار جالب از عادل ابیلی دیگه نتونستم با هیچ کدوم از آهنگ های سیستانی ارتباط برقرار کنم
- این آهنگ عادل ابیلی رو از دست ندین
http://www.aparat.com/v/q2X1f
- کاملا درست می فرمایید نسل جدید تحول می خواهد اما آهنگساز های ما باید موسیقی ارائه کنند که ضمن به روز بودن و پاسخ دادن به نیاز جوانان در پس زمینه موسیقی سیتان هم نمود داشته باشد مثل موسیقی کردستان و اقایان کامکار.
- دارم After Effect یاد میگیرم کارای انرژیک تر هم مدنظر داشته باش نماهنگ های خف بسازم
- عادل یکی از آهنگای فارسی ات رو خیلی دوس دارم روی آهنگی از CC Catch ریمیکس کرده بودی (Cause You Are Young) وسطش اجرای رپ می رفتی خیلی آهنگ جالبی در اومده بود بارها گوش دادمش
فکنم اسم اش آره آره بود
به سیستانی هم تو این مایه کار کن عالی میشه
- دوستان من از موسيقي چيزي نمي دونم بحث ها رو خوندم و ممنون از جناب ميري و عابلي و اقاي ويولونيست و حامد صوفي. اگر به من نخندين مي خوام بگم يك كليپ ديدم رپ زابلي خيلي جالب بود يك اقايي به اسم ممد پورا اجرا كرده بود. نظر دوستان صاحب نظر درباره ي رپ سيستاني چيه؟؟؟ جدا از شوخي ترانه هايي مثل موكه مه سيستو نشون مي ده كه سيستم اوايي گويش سيستاني بدليل استفاده بيشتر از واجهاي سايشي و دمشي و زنشي قابليت اجرا به سبك اسپانيش رو داره و نظر دوستان متخصص دراين مورد چي هست؟؟
- رپ هم با همه ابتدالش بخشی از سرمایه موسیقی ما هست در پاسخ به نیازهای نسل teenager
موسیقی سیستان همونطور که قبلا هم گفتم میتونه از موسیقی رمنس (اسپانیایی ایتالیایی ...) و حتی موسیقی هندی بهره های زیادی بگیره
- کار زابلی جدید اینجوریه
بیا که مه خه تو بگو
رازه دله خود خا بگو
بگو از دردو غمو رنج زمونه
یه ریتم 3/4 . باحال میشه
- بنده نظر شخصی خودم رو میگم . هر ساختار موسیقی مربوط به پیشینه فرهنگ ان منطقه است به همین خاطر میگن فولکلور . یه زمانی در سال 1376 ملودی موکه مه کنجه که تونو را با ارگ زدیم و اقای محمدی پور خواند و از صدا وسیمای زاهدان برای اولین بار پخش شد .اقایانی که نام نمیبرم گفتند اقا این با ارگ زده شده باید با سازهای سبستانی زده میشد . حال چه شده و چه اتفاقی افتاده که نتنها ارگ بلکه موسیقی رپ هم اضافه شده . پس جایگاه منطقی و واقعی موسیقی سیستان کجاست . اگر ما اینطوری هم میپذیریم من در هر روز 40 تا اهنگ شاید هم بیشتر با ارگ میزنیم و میدیم به گوش مردم . در واقع مشکل موسیقی الآن نیست .گوش مردم خراب شده که قادر نیست خوب را از بد تشخیص دهد .
- واژه های اصیل بیشتر بکار ببر عادل جان
- البته من کاری ندارم که بقیه چی میگن. چون دوستان اولین انتقادشون اینه که چرا سازهای سیستانی نیست. من موسیقی نو انجام میدم. و همش دیجیتال و با برنامه ساخته میشه و دوس دارم کاری کرده باشم برای موسیقی شهرم. کار سیستانی تونی عمرو جون مه 400 هزارتا دانلود داشت از بزرگترین سایت معروف ایران.گانجا موزیک. بعد اون کار از گرگان شمال گنبد و مشهد کلی تماس و پیام داشتم که تشکر کردن. که هیچکدومشونو نمیشناختم. باید خودت به فکر بازار و فروش و توزیع باشی اگه منتظر بشی که ارگان ها تاییدت کنن به مشکل بقیه دوستان گرفتار میشی . من واسه پول و شهرت کاری انجام نمیدم. اگه قرار بود واسه شهرت باشه. دوستان عزیز چندین دفعه گفتن یه کار بخون با سازهای زنده تا شبکه هامون پخش کنه
- اقاي عادل ابيلي الان يكي از ترانه هاتون رو شنيدم صداي دلنشيني داريد و بخوبي مي خونيد ولي ترانه به گويش اصيل سيستاني سروده نشده و خيلي به فارسي نزديك بود اميدوارم از شعرهايي كه با گويش غليظ سيستاني سروده شدن استفاده كنين مرفق باشيد
- در انتخاب شعر. وسواس داشته باشید و از جناب پیام (سیستانی) مشورت بگیرید
- ما اشعار ناب برای ترانه سازی داریم منتها علم و اشراف کامل به موسیقی ، فرهنگ ، ادب و گویش سیستانی لازمه تا بتونه اثری اینچنین خلق کنه. که یقیناً بزرگوارانی چون استاد شهریاری که با استاد بندانی ارتباط نزدیک دارن این موضوع رو تائید میکنن
- درست می فرمایید اشعار باید احیا کننده ی واژه های فراموش شده ما باشد و هر چه از فارسی معیار فاصله بگیرد و شنونده را وادار به جستجو برای معنی آن کند بهتر است
اما موسیقی باید تلفیقی از گذشته و حال باشد که هنوز این اتفاق نیفتاده
- آنچه من به عنوان کسی که از نوجوانی تا اکنون که 74 سال از عمرم را پشت سر گذاشته ام شاید در بخش ترانه های محلی در حد دانش کم و تجربه ی ناچیزی که دارم اظهار نظری بدون هیچ ادعایی بکنم اما نظرم در مورد مسیقی به عنوان یک مخاطب عامی و ذوقی که اطلاعاتی از منبع مطالعه ی کتابهای مرتبط با موضوع و شنیدن گفتارهای صاحبنظران بیشتر نبست این عرایض گفته شد تا دوستان بدانند هر یک از ما به اندازه ی درک و فهم خود از موضوع مورد بحث باید در آن مداخله ای اثربخش داشته باشیم
- در سیستان من و شما ساز قیچک و دهل و سرنا و دایره و رباب که تقربیا بومی به حساب نی آیند بعضی از آنها مانند قیچک گاه در حد تابو نزد خانواده های سیستانی کراهت و قباحت دارند و تا جایی که من خبر دارم به ویژه در خانواده هایی که گرایش سنتی و مذهبی بیشتری دارند حاضر نیستند اگر کلاس فراگیری قیچک یا ساز و دهل باشد فرزند علاقمند خود را برای اموختن بفرستند نمی خواهم اشکارا به علت این امر بپردازم زیرا همه ی شما بهتر از من می دانید
- سیستانی که شهر سوخته را با بیش از 5000 سال تمدن شهرنشینی منظم و قانونمند در آغوش خود دارد و اگر به درستی کاویده شود چه بسا که الواح گوناگونی از دست نوشته ها و آلات موسیقی در آن کشف شود چنان مردمی که بدان درجه از شکوفایی دانش و هنر رسیده بودند هیچ عقل سلیمی نمی تواند بپذیرد که آنان با شعر و ادبیات و انواع هنر از جمله موسیقی سر و کاری نداشته اند
- در دوره هایی از تاریخ مردم سیستان مجبور به مهاجرت به هموطنان و آسیای میانه و کشورهای همجوار شده اند و همه خوب می دانیم که هر انسان مهاجری با داشته های فرهنگی اش که در راس همه زبان و اداب و رسوم اوست از سرزمینی به سرزمینی کوچ می مند شاید سی تار ساز هندی پاکستانی شکل تکامل یافته ی رباب باشد و باز می دانیم که سازها در طول زمان در جهت تکامل و تغییر شکل حرکت می کنند و من سخت باورمندم که بسیاری از ادوات موسیقی کهن ما در جایی غیر از سیستان دارد به حیات خود ادامه می دهند که اگر جستاری محققانه صورت گیرد بخشی از ریشه های قومی خود را باید در اطراف این نقشه ی جغرافیای فعلی است و جو کنیم
- بحث روشنفکری که پیام عزیز باب آن را گشودند بحث جالبی بود به گمان من پاره ای از هنرمندان ما به جای آنکه به دنبال تکه های پازل موسیقی خود که شاید قرنهاست مفقود شده و در جایی دیگر با مردمانی هم ریشه با ما به حیاتش ادامه می دهد ساده ترین راه را انتخاب کرده اند یعنی افزودن سازهای بیگانه با فرهنگ ما و قابلیت محتوایی بجز اصالت منطقه ای من در مورد شعر و ترانه سرایی حرف برای گفتن بسیار دارم اما در حیطه ی موسیقی و ابزار آن باید صاحب نظران اظهار نظر کنند فقط بگویم در 50 ساله ی اخیر در موسیقی و ترانه سرایی کارنامه ی قابل قبولی نداشته ایم نو آوریها در حد تقلید از موسیقی اصیل ایرانی یا کمی جلوتر برویم به جاز و ...نزدیک شده در این کارها خواننده بیشتر برای آنکه قدرت صدایش را به رخ بکشد تحریر های ریز و درشت را چاشنی صدا و کلام کرده در حالی که آنچه از خوانندگان قدیمی از کودکی شنیده ایم هیچ خواننده ای به صدایش تحریر نمی داده است اینکه تحریر در صدا بجاست یا نابجا باید دید ما در کدام حوزه ی موسیقی داریم کار می کنیم
سخن به درازا کشید هرچند هنوز در آغاز گفتاریم باشد تا در بحث ترانه سرایی و آثار موجود در بازار موسیقی بیشتر به گفت و چو بپردازیم
- به گفت و گو جانی تازه دادید..درودها...
- نوشته های شما را خواندم و لذت بردم ونشان از پختگی و تاریخ و چاره راه برای انتقال فرهنگ موسیقایی سازهای محلی جنوب شرقی به فرزندان حال و اینده را میداد من نیز در این رابطه ها با شما هم داستانم ولی نکاتی را نیز به ان اضافه میکنم. میتوان از ابزارهای موسیقی استفاده کرد ولی ان رنگ های اصیل را نباید از بین برد یا کم رنگ کرد . در واقع باید تلاش کرد تا از تمام ظرفیت موجود موسیقی برای تحقق بخشیدن به فرهنگ موسیقی سیستان بهره گرفت . در سر یک سفره غذاهی متنوعی هست هر کسی به میل ذائقه خودش از غذایی استفاده میکند . ولی اینکه بیاییم داد بزنیم و یک قطعه موسیقی را اجرا و فکر کنیم خوانده ایم و تعدادی هم برای ان دست بزنن این جزو نابود کردن موسیقی چیزی دیگری نبست. در واقع توهین به شعور مخاطب است . و برای توجیه کردن کارمان بگوییم من شیوه جدید دارم . میخواهم کمک کنم به فرهنگ موسیقی ......این مسیر را من و دیگر دوستان همدوره ما در سالهای 1370 رفتیم و نتیجه ای دست نداد . در اثر مرور زمان و فراگیری علم فهمیدیم که به شکل دیگری کار را انجام میبایست داد .
- با درود دوست عزیز من هیچ گاه نگفته و نخواهم گفت که چه کسی یا کسانی باید چه غذایی را میل کنند بلکه هدف من از این گفتار بیان حقیقت موجود بوده و آنچه متاسفانه طی مدتی بیش از پنجاه سال بر موسیقی ما گذشته در این مدت نه راه گذشتگان را ادامه داده ایم و نه در راهی نو با قدمهای استوار گام بر داشته ایم قشر درس خوانده من به جای روشنفکر می گویم درس خوانده این درس خواندگی تاژ ششم ابتدایی تا بدرجهء دکترا را شامل می شود و معتقدم هر درس خوانده ای هم روشنفکر نیست و چه بسا کسانی و روستاییانی را می شناسیم که نه درس خوانده اند و نه پیش واژهء مهندس و دکتر را با هزاران جان کندن کسب کرده اند اما اشراف و آگاهی شان به مسایل اجتماعی و رخ آدمهای سیاسی که در پیرامون زندگی اش می گذرد از همان کسانی که عنوان دکتری و روشنفکری را یدک می کشند گاه بیشتر است بد نیست خاطره ای را بگویم تا هم دروید به روان. عزیزانی چون زنده یاد مزار گلستانه و دوست روستایی مشترک ما در دوست محمد خان میانکنگی فرستاده باشیم بنده ، ابراهیم سرحدی ، رییس الذاکرین و گلستانه مهمان دوستی روستایی بودیم شب پس از صرف شام در حالی که هنوز سفره جمع نشده بود هریک از ما در باره ی اوضاع مملکت در سالهای 65 و 66 گپی دوستانه می گفتیم میزبان با صفای ما که خدایش بیامرزاد به حرفهای ما گوش می داد نگهبان در حالی که گوشه های سفره را در دست داشت آرام و بدون هیچ اصراری در به کرسی نشاندن حرفش گفت : این سفره ای که در دست من است اگر به تنهایی یک گوشه اش را بگیرم و بخواهم جمعی کنم امکان ندارد و محتویاتش از گوشه ی دیگر بر زمین می ریزد اما اگر ما چهار نفر هریک گوشه اش را بگیریم و همزمان بلندش کنیم سفره و بساط پهن شده به راحتی جمع می شود و سپس سکوتی فضای خانه را پر کرد و دست اونهمه برای این سخن سنجیده و متین مردی که با تیشه و زمین سخت سر و کار نه داشت درک او و راه حلی که برای مشکل موجود پیشنهاد کرده بود از ما روشنفکران درس خوانده ی پر مدعا بیشتر بود با نام حقیقی ذکر کردم تا دوستان در حقیقت گفتار تردیدی به خود راه ندهند در جامعه ی سیستان ما بزرگان و ریش سفیدان ما اغلب یا بی سواد یا کم سواد بوده اند اما مشکلات قوم و قبیله را با درایت کامل حل می کرده اند
- گفتگوی مجید قنبری عزیز با مولف کتاب نوای کملک :
http://zaraya.ir/post-327.aspx
- http://royal-melody2.blogfa.com/post/123
- http://www.aparat.com/v/4CWvi
- در سال 1377 اگر اشتباه نکنم ترانه مو که مه کنجه که تو نو با همفکری استاد اصغر اسکندری درست کردیم . بضاعتمان در ان روز این بود . و صداوسیما زاهدان ان را پخش کرد . در دو روز به نقل استاد اسکندری 5000 نفر درخواست پخش داده بودند . جمعی از هنر مندان که نام نمیبرم گفتند اقا چرا موسیقی ما را با ارگ نواختن .
- ترانه های پیام (سیستانی) از نظر من فوق العاده است..روان و لطیف با عطر و بوی فرهنگ اصیل سیستان....برخلاف بعضی ترانه ها که کاملا فارسی است فقط با لهجه امروز زابلی...برای یک موسیقی خوب سیستانی اصالت زبان ترانه بسیار مهم است...
- 1) منطقه فرهنگی سیستان که به گواه تاریخ تا نیمروز افغانستان شامل سیستان بوده لذا بسیاری از حقایق موسیقی سیستان ما در افغانستان نهفته شده و حال آنکه هیچ یک از موسیقیدانان سیستانی ما کاوشی در این زمینه نداشته اند. همچنین این حوزه فرهنگی تا جنوب خراسان ادامه و وجه تشابهاتی هم در موسیقی ما و خراسانی ها وجود دارد.
2) نقش مذهب در طر موسیقی سیستان... در اشعار فرخی سیستانی ما اصطلاحات و نامهای زیادی از آلات موسیقی می بینیم. دلیل دوم ، در این قحطی بودجود آمده در موسیقی ، تنها موسیقی که به مخاطب عرضه شد موسیقی با ساز قیچک و.... توسط قوم کولی بود. کولی ها با دست گرفتن ساز به گدایی مشغول شدن که این کار هنر موسیقی رو نزد سیستانی ها منفور و پست کرد ( تا جایی که من و شاید خیلی از دوستان و اساتید عزیز برای یادگیری موسیقی با مخالفتهایی روبه رو بودیم)
همانطور که اساتید اشراف دارن ارکان شناخت هویت موسیقی هر قومی به ترتیب : ریتم ، ملودی ، هارمونی و گروه و در آخر رَنگ و یا ساز است.
- ما کمانچه رو به عنوان ساز ملی میشناسیم ... اما همین کمانچه ساز محلی و بومی خیلی از اقوام ما از جمله لرهاست. اما چرا وقتی قطعه لری می شنویم با همان ساز کمانچه ، از دور می شناسیم؟!!!! ریتم !
در سیستان ما ریتم های موسیقیایی خاص خودمون رو داریم.
اساتید ادب و فرهنگ سیستان که در گروه حضور دارن اشراف کامل به مقوله بحث و بیت ها در سیستان دارید. این بحث و بیت ها بادایره همراهه و با ریتم های خاص سیستان.
یکی از دلایلی که خود من شنونده و مخاطب عام سیستانی ها موسیقی خودمون رو نمیتونم به راحتی از موسیقی سنتی ایران تمیز بدم ، " عدم آشنایی کامل گوش من با ریتم های سیستانیه" !!!!
گوش من فقط ریتم چاپی دایره رو میشناسه!
و اما دلیل دیگرش اینه که به عقیده من موسیقی محلی سیستان از بین سایر موسیقی های محلی ایران ( نه موسیقی های مقامی ) بیشترین تشابهات رو به موسیقی سنتی ایران داره. البته موسیقی سنتی ایران هم شکل گرفته از موسیقی تمام اقوام ایران بوده. عبارت گوشه گویای این قضیه هستن.
- بزرگوارن و پیشکسوتان ادب و هنر یقیناً سید محمدخان نارویی خواننده و نوازنده رباب رو میشناسید.
گوش موسیقیایی من به قدرت گوش اساتیدم در گروه نیست ونمی تونم فواصل ساز ایشون رو به درستی تشخیص بدم. اساتید می تونن با آنالیز نوای ساز ایشون کاربرد ربع پرده ها در ساز رو بررسی کنن و اینکه ایشون چه نوع موسیقی می نواخته.
http://royal-melody2.blogfa.com/post/155
- با یکی از پیشکسوتان موسیقی سیستان صحبت میکردم .ایشون موسیقی سیدخان رو در دسته موسیقی کولی های سیستان گنجوندن!!! در حالی که نارویی طایفه اصیلیست!
به عقیده من موسیقی سیستان قدیم هم مانند موسیقی بلوچستان در هر بخشش متفاوت بوده .... موسیقی مکران و سرحد تفاوتهایی داره هم در رنگ و هم در ساختار ملودیک.