ابوالفتح سيستانى
وى از شاعران و ملوك برجسته سيستان در سده يازدهم ه.ق است. علاوه بر حكومت دارى و سياست، در شعر دستى توانا داشت به طوريكه در مسائل حكومتى با برادرانش اختلافى نداشت امّا در زمينه شعر و شاعرى با آنها هماهنگ نبود و شيوه خاصّ خود را پيش مىبرد در جايى برادرش حمزه اين رباعى را خطاب به ابوالفتح سروده است:
|
بر خاطر عاطرت غبارى نرسد از گفته من تو را نقارى نرسد هرچند طلاى خاطرت را غش نيست بىزحمت آتش به عيارى نرسد |
پس از دريافت شعر حمزه ملك ابوالفتح، سروده زير را در پاسخ به برادرش مىگويد:
|
نظمم ز شراب معنوى سرشار است دركش را هوشيارى اى در كار است محتاج به پايمردى آتش نيست نقد سخنم طلاى دست افشار است |
+ نوشته شده در ۱۳۸۶/۰۲/۲۲ ساعت توسط زارایا
|
توضیح لوگو: نقشمایهٔ یکی از ظروف سفالین مکشوفه در شهر سوخته سیستان (هزارهٔ سوم پیش از میلاد).